آهنگ یوسف کنعان

¶¶♩♪♫♬♭♬♩♭♪♩♬

یوسفم بستم دگر بار سفر

یوسفم کنعان نمیخواهم دگر

بر زلیخای دگر دل داده ام

از هوای عشق تو افتاده ام

از هوای عشق تو افتاده ام

¶¶♩♪♫♬♭♬♩♭♪♩♬

در دل افسانه ها جانانه ام را یافتم

آتشی و بودم من و پروانه ام را یافتم

ای که از ما دل بریدی و به دنیا باختی

رفتی و با رفتنت دنیای ما را ساختی

¶¶♩♪♫♬♭♬♩♭♪♩♬

ای خدا دل ببین اکنون به کفر افتاده ام

من زلیخای دگر را در دلم جا داده ام

با من عاشق تو بد کردی ز یادم می رود

من دعا کردم خدا هم از گناهت بگذرد

¶¶♩♪♫♬♭♬♩♭♪♩♬

یوسفم بستم دگر بار سفر

یوسفم کنعان نمیخواهم دگر

بر زلیخای دگر دل داده ام

از هوای عشق تو افتاده ام

از هوای عشق تو افتاده ام

¶¶♩♪♫♬♭♬♩♭♪♩♬

می روم در قعر چاهی من سفر

تا نماند از من یوسف خبر

من به عشق روشنایی میروم

من به دنبال رهایی میروم

¶¶♩♪♫♬♭♬♩♭♪♩♬

یوسفم کنعان نمیخواهم دگر

بر زلیخای دگر دل داده ام

از هوای عشق تو افتاده ام

از هوای عشق تو افتاده ام

¶¶♩♪♫♬♭♬♩♭♪♩♬

تو هنوزم در غم و اندر خم یک کوچه ای

من هزاران کوره راه و راه را طی کرده ام

از حقیقت می گریزی و ز من بیگانه ای

من به دنبال حقیقت چاه را طی کرده ام

انقدر آسان نبود گر تو حقیقت داشتی

عاشقی بودم من و دیوانه ام پنداشتی

یوسفم من عاقبت از عشق کنعان سوختم

زندگی دادم بسی تا درس عشق آموختم

¶¶♩♪♫♬♭♬♩♭♪♩♬

یوسفم بستم دگر بار سفر

یوسفم کنعان نمیخواهم دگر

بر زلیخای دگر دل داده ام

از هوای عشق تو افتاده ام

از هوای عشق تو افتاده ام

¶¶♩♪♫♬♭♬♩♭♪♩♬